۱ ازدواج زورکی!ازش متنفرم.بعده ۵/۲ سال باز ازش متنفرم.روز به روز هم نفرتم بیشتر میشه خودش کاری میکنه که بیشتر بشه.۱۲سال از من بزرگتره.دارم میمیرم سکته میکنم.نمیتونم تحمل کنم خسته شدم اینقدر گریه کردم،از این روزهای تکراری.از این زندانی بودن.لذت نبردن .حسرت زندگی هارو خوردن و باز هم گریه کردن.دیگه بریدم.نمیدونم خدا کجاست؟واقعا هست؟چرا به دادم نمیرسه؟
:: بازدید از این مطلب : 878
|
امتیاز مطلب : 294
|
تعداد امتیازدهندگان : 78
|
مجموع امتیاز : 78